مکتب قرآن یکسری قوانین و مقرراتی را وضع نموده است که بایستی کلیه ی افراد مکتب قرآن بلا استثنا از آن پیروی کنند . فردی که از پیروی از این قوانین سرپیچی و تخطی نماید طرد خواهد شد . یکی از قوانین مکتب قرآن اینست که اگر فردی خارج از مکتب سوالی از وی پرسید ، فرد مکتبی بایستی جوابی که به سوال مخاطب می دهد همان سخنانی باشد که در کلاس های مکتب قرآن آموخته است . جالب اینجاست که افراد مکتب قرآن تنها گفته های معلمان مکتب قرآن را بازگو می کنند و به هیچ وجه آنرا در ذهن خود تجزیه و تحلیل نمی کنند و به گفته ی خود فکر نمی کنند . فرضاً سوالی برای شما پیش می آید و از دیگری سوالتان را می پرسید ، بارها پیش آمده است که جواب هایی را که گرفته اید کاملاً درست نبوده است پس دلیل نمی شود اگر فردی که جواب سوال شما را داده حتماً صحیح است . بسیار پیش آمده است که فرضیه ها و معادله ها ی دانشمندان نیز اشتباه از آب در آمده است . خداوند به آدمیزاد عقل داده است تا آنرا در مورد سوالات و پیشبرد زندگی بکار گیرد و واقعیت را از اشتباهات تمیز سازد . همه ی انسان ها اشتباهاتی دارند . متاسفانه افرادی که به عضو مکتب قرآن در می آیند بایستی عقاید وعقلیت خود را کنار بگذارند و رفتار ، افکار و کلامشان همانی باشد که معلمانشان به آنها می آموزد . مدعی نخواهیم بود که بطور قطع کلیه ی افکارشان اشتباه می باشد اما برای اثبات این مسئله شما یک سوال را از چندین فرد مکتبی بپرسید ، بطور قطع شما تنها یک جواب را از آنها خواهید شنید . این یعنی کنار گذاشتن عقلانیت ، عقاید و اندیشه های خود و تکرار کردن طوطی وار آموخته هایی از سایرین .

موردی دیگر قطع رابطه ی افراد و حتی خانواده های عضو مکتب قرآن با نزدیکترین خویشاوندان است . افراد مکتبی موظفند رفت و آمد خود را با سایر افراد به حداقل و یا حتی قطع کنند . مکتبیهایی هستند که در طول سال یک بار جهت دید و بازدید به منزل برادرش می روند . مکتبی ها به عروسی که در تالار برگزار شود نمی روند ، پیش آمده که یک دختر مکتبی به عروسی برادرش نرفته است چون در تالار برگزار شده است که این خود جای بحث دارد .

طرز پوشش افراد بایستی طوری باشد که سران مکتب تعیین میکنند . زنان مکتبی بایستی چادر با رنگ روشن (عمدتاً طوسی رنگ ) سر کنند . روسری های زرد رنگ که نوک قسمت بالای آن بطرف بیرون باشد و در زیر چانه کلیپس بزنند . و در لباس کردی زنانه شال کمر آنرا حذف کرده اند . در اکثر منازل مکتبیها سعی می شود رنگ پرده و سایر پارچه های استفاده شده نیز همانند چادرهایشان رنگ روشن با گلهای ریز و درشت قهوه ای استفاده شود .

در مهمانی هایی که برای هم کیشانشان داده می شود غذایی ساده سر سفره خواهد آمد . بعنوان مثال برنج بدون خورشت که لوبیا سبز یا تکه های کوچک گوشت مرغ در آن ریخته اند و یا برنج پخته شده توسط رب یا سایر افزودنی ها زرد یا قرمز رنگ سر سفره ها گذاشته خواهد شد . لازم به ذک است پخت اینگونه غذاهای یکدست در مهمانی های مکتبیها تنها نمادین می باشد و در وعده هایی دیگر غذاهایی متفاوت پخته خواهد شد . در سال 1388 برای مدتی چنگال را از سر سفره ها حذف نمودند چون مدعی بودند که چنگال یک وسیله ی اشرافی است ، اما نتوانستند آنرا بطور کامل اجرا کنند . اکنون نیز یکسری از مکتبی ها از چنگال استفاده نمی کنند .

در تمام منازل مکتبی ها عکس هایی از مرحوم احمد مفتیزاده آویزان شده است . هرچند که در دین مبین اسلام آمده است ، درجایی که عکسی آویزان باشد علی الخصوص روبروی نمازگزار ، نماز شخص قبول نیست اما مکتب قرآن آنرا نادیده می گیرد . در حاشیه عکس احمد مفتیزاده و در قسمت پائین عکس هایی از خود و خانواده را به نشانه مطیع بودن از احمد مفتیزاده میگذارند . مکتبیهایی هستند که آیه ای از قرآن را در هال یا اطاق هایشان آویزان نکرده اند اما عکس هایی از احمد مفتیزاده را در اطراف هال و اطاق هایشان آویزان کرده اند .

اعضای مکتب قرآن از معلمانشان گرفته تا شاگردانشان ، فرموده های الله که همان آیات قرآن می باشد، فرموده ی پیامبران و احادیثی را که قبول دارند را تنها از زبان احمد مفتیزاده بازگو می کنند . برای نمونه می گویند : کاک احمد فرمود نماز ظهر چهار رکعت است ! (لازم به ذکر است که شخص احمد مفتیزاده قبل از مرگ به رهروانش گفته بود که بعد از فوت من هیچ صفتی را در کنار اسمم نیاورید تا هیچ رتبه ای برایم قایل نشده باشید ) . بدین ترتیب فرموده های کاک احمد بیشتر از فرموده های خداوند و پیامبر ختمی مرتبت ، در مکالمات روزانه و در کلاسهایشان خودنمایی می کند .

احمد مفتیزاده سبیل گذاشته بود و ریش خود را می زد و مدل موی ساده ای داشت . اگر دقت کنید مردان مکتبی به تقلید از احمد مفتیزاده به همان مدل محاسن خود را اصلاح می کنند . طرز ایستادن ، راه رفتن ، خندیدن ، نگاه کردن ، قرار دادن دست ها و خلاصه کلیه ی حرکات و زکنات افراد مکتبی به تقلید از احمد مفتیزاده و سعدی قریشی ( رهبر کنونی شاخه ی رادیکال مکتب قرآن ) می باشد . همچنین آقای سعدی قریشی به سایر اعضای مکتب گفته است که : کاک احمد فرمود با آفتابه خود را بشویید شلنگ نجس است . اعضای مکتب قرآن سعی می کنند اسمی را که برای فرزندان خود انتخاب می کنند همان اسمی باشد که آقای سعدی قریشی و سایر مدیران مکتب برای بچه های خود انتخاب کرده اند . ( فاروق ، سعدی ، احمد ، ژیان ، مبین ) از جمله اسم هایی است که بر بروی فرزندان خود می گذارند .

شعرهای احمد مفتیزاده را به صورت آواز با تن صدایی گرفته خوانده و در بین افراد مکتب توزیع کرده اند . افراد مکتبی بصورت دسته جمعی به این نوارها گوش می دهند و بگونه ای ماتم می گیرند . آوازهایی نیز در وصف احمد مفتیزاده خوانده شده که بعضی از مکتبی ها با گوش دادن به آن به گریه می افتند این در حالیست که  با گوش دادن به قرآن و یاد خدا و پیامبر آنگونه ماتم نمیگیرند یا به گریه نمی افتند .